اعتراف وبلاگ دنیا همدم تنهای من
نویسنده : سروش - ساعت 13:16 روز شنبه 12 فروردين 1398برچسب:,

 دیدی ای غمگین تر از من

بعد از آن دیر آشنایی

آمدی خواندی برایم

قصه ی تلخ جدای

اعتـــراف

برای اعتـــراف به کلیــسا می روم،


رو در روی عـــلف های روییــده بر دیــواره کهنه می ایستم


و همه ی گنـــاهان خود را اعتــراف می کنم


بخشــیده خواهـم شد به یقین


علــف ها


بــی واسطه با خـــدا حرف مـی زنند.

 

نگاهم ياد بار كرده امشب...

نگاهم ياد باران كرده امشب

مرا سر در گريبان كرده امشب

غم و فرياد من از اين و آن نيست

دلم ياد رفيقان كرده امشب



دوستت دارم‌ها را نگه مي‌داري براي روز مبادا،
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را

اين‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکي خرج کسي نمي‌کني!
بايد آدمش پيدا شود!



بايد همان لحظه از خودت مطمئن باشي و بايد بداني که فردا، از امروز گفتنش پشيمان نخواهي شد!



سِنت که بالا مي‌رود کلي دوستت دارم پيشت مانده، کلي دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسي نکرده‌اي و روي هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداري صندوقت را خالي کني.! صندوقت سنگين شده و نمي‌تواني با خودت بِکشي‌اش
شروع مي‌کني به خرج کردنشان!



توي ميهماني اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتي

توي رقص اگر پا‌به‌پايت آمد اگر هوايت را داشت اگر با تو ترانه را به صداي بلند خواند

توي جلسه اگر حرفي را گفت که حرف تو بود اگر استدلالي کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌هاي قشنگ را نشانت داد

براي يکي يک دوستت دارم خرج مي‌کني براي يکي يک دلم برايت تنگ مي‌شود خرج مي‌کني! يک چقدر زيبايي يک با من مي‌ماني؟



بعد مي‌بيني آدم‌ها فاصله مي‌گيرند متهمت مي‌کنند به هيزي… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پيري و معرکه‌گيري

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبريز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را مي‌فهمند بدون اين‌که تو را به ياد بياورند



غريب است دوست داشتن.

و عجيب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتي مي‌دانيم کسي با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ريشه دوانده؛

به بازيش مي‌گيريم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بي رحم ‌تر.

تقصير از ما نيست؛

تماميِ قصه هايِ عاشقانه، اينگونه به گوشمان خوانده شده‌اند










حرف این روز های من....

  • عاشقانه

حالا اشک ها هم شبیه تو شده اند

گریه که میکنم نمی ایند...........

چقدبایدبگذرد

تامن

درمرور خاطراتم

وقتی ازکنارتوردمیشوم

تنم نلرزد....

بغضم نگیرد....



}
weblog.blogsky.com">copyright=new Date();update=copyright.getFullYear();document.write("CopyRight 2008 - " + update + " - Powered and Designed by YOUR Company .Com"); نظرات شما عزیزان:
نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: